من محمد رسولیم. متولد هفتم تیرماه 1368 تو یه محله معمولی، یه خانواده معمولی و یه شهر غیرمعمولی به اسم تهران. با اینکه بعد از جنگ به دنیا اومدم ولی مثل خیلی دهه شصتی های دیگه کودکیم تو کمبودها و سهمیه بندی ها و کوپن ها و ساختمون هایی گذشت که هنوزم اثر جنگ و حتی انقلاب روشون پیدا بود. خانوادم رو خیلی دوست دارم چون بین اون همه آثار جنگ بهم یاد دادن که میشه با زندگی صلح کرد. پدر و مادرم فرهنگین برای همین درس خوندن بچشون براشون مهم بود. منم اون اوایل به زور سعی میکردم درس بخونم تا اینکه دیدم انگار خودمم خوشم میاد!
تو دانشگاه مهندسی صنایع خوندم؛ لیسانس، فوق لیسانس و دکتری؛ باهنر، خواجه نصیر و علم و صنعت. برعکس خیلیا که میگن تو دانشگاه هیچی یاد نگرفتن، من خیلی چیزها رو از دانشگاه یاد گرفتم. فهمیدم چه جوری باید فکر کرد، چه جوری باید تفکر رو انتقال داد و چجوری باید تفکر رو تغییر داد. شاید به همین خاطره که دوست ندارم هیچوقت رابطم رو با دانشگاه و دانشجوها قطع کنم. شاید بهتره بگم من شاگرد همیشگی دانشگاهم. یه زمانی در قامت محصل و حالا هم در قامت مدرس! همین نوع نگاه باعث شده که هر سال چند واحد درسی رو تو دانشگاه تدریس کنم.